متخصصان بر سر این اصل توافق دارند که افسردگی خفیف به روشهای روان درمانی نظیر درمان شناختی و رفتاری پاسخ مثبت نشان میدهد و نیازی به مصرف داروهای ضد افسردگی نیست. نوع شدیدتر افسردگی به ترکیب دارو و روان درمانی بهتر جواب میدهد. داروهای ضد افسردگی بیشترین تاثیر را روی افسردگی متوسط تا شدید و نوعی از افسردگی که ذاتا مزمن است دارد.
روانپزشکان بالینی که در زمینه درمان افسردگی تبحر دارند، عموما میدانند چه علائم یا مجموعه علائمی به کدام نوع از داروهای ضد افسردگی واکنش نشان میدهد. با این حال، در اغلب موارد، لازم است یک یا چند دارو یا ترکیبی از داروهای مختلف با دوز مناسب و کمترین اثر جانبی امتحان شود تا بهترین دارو برای بیمار مشخص گردد.
گاهی اثرات جانبی (مانند حالت تهوع، افزایش وزن، پرخاشگری، بیخوابی، از دست رفتن میل جنسی، اختلال در رسیدن به ارگاسم) عامل تعیینکننده برای ادامه مصرف دارو است. زمانیکه علائم کاملا بهبود پیدا کند و بیمار احساس کند میتواند نسبت به زمان بیماری عملکرد بهتری از خود نشان دهد، یعنی درمان موفقیتآمیز بوده است.
آیا اسکنهای مغز به تعیین روش درمان افسردگی کمک میکند؟
اسکنهای مغز در تحقیقات به تشخیص قسمتهایی از مغز که کلید پردازش احساسات و تغییر ارتباطات عصبی در افسردگی هستند کمک میکنند. این اطلاعات راهنمای خوبی برای استفاده از انواع دستگاههای نورومدولاسیون به عنوان روش درمان است. همچنین محققان به کمک این اطلاعات توانستهاند میزان عمل و تاثیر دارو را ارزیابی کنند. به منظور تحقیق روی میزان اثرگذاری روان درمانی هم از اسکنهای مغز استفاده میشود تا عملکرد مغز قبل و بعد از درمان بررسی شود.
اما عکسبرداری عصبی در وهلهی اول ابزار تشخیص و تحقیق است و هزینه زیادی بدنبال دارد. اگرچه این روش به تشخیص پیوندهای عصبی کمک میکند که در بروز علائم افسردگی موثر است، این کاربرد بیشتر به کار پژوهشهای علمی میآید. در مجموع باید گفت اسکن مغز هنوز قابلیت کافی برای ارائهی روش درمان مخصوص هر فرد را ندارد.